بهشت كوير ،خبر را دريابيد

ياد داشتهايي از طبيعت زيباي دهستان خبر

آیا میدانستی که سوسمارها نمیتوانند زبانشان رابیرون بیاورند ؟


آیا میدانستی که سوسکها تا ۹ روز پس از، از دستدادن سرشان قادر به زنده ماندن هستند و تنها به این دلیل می میرند که نمیتوانندچیزی بخورند ؟


آیا میدانستی که ستاره های دریایی مغز ندارند ؟


آیا میدانستی که یک موش می‌تواند بدون آب بیشتر از یک شتر دوام بیاورد ؟


آیا میدانستی که پوست درختان قدیمی قرمز رنگ نسبت به آتش مقاوم است ؟


آیا میدانستی که سالانه ۷هزار گونه جدید حشرات کشف میگردد ؟


آیا میدانستی که چربی متوسط بدن انسانها به اندازه‌ای است که می‌توان از آن ۷قالب صابون درست کرد ؟


آیا میدانستی که چشم یک شترمرغ بزرگتر از مغزش می‌باشد ؟


آیا میدانستی که بیشترین رکورد پرواز جوجه مرغ ۱۳ ثانیه می‌باشد ؟


آیا میدانستی که مرواریدها در سرکه حل می‌شوند ؟


آیا میدانستی که یک گاو را می‌توان به بالای پله‌ها هدایت کرد ولی نمی‌توان آن را پایین آورد ؟


آیا میدانستی که حدود ا۳.۷ تریلیون ماهی در دریاها و اقیانوسها زندگی میکنند ؟


آیا می دانستی که که افراد قبیله مبوتسی از کشور زئیر کوتاه قدترین انسانهای روی زمین هستند. قد آنها صد و سی و پنج تا صد و سی و هفت سانتیمتر است ؟


آیا می دانستی که کشاورزان از سال ۱۳۸۹ خورشیدی می توانند از تراکتور های خورشیدی در مزارع خود استفاده کنند ؟


آیا میدانستی که شن خیس از شن خشک سبکتر است ؟


آیا می دانستی که مغولستان بزرگترین کشور جهان است که به دریا و اقیانوس راه ندارد ؟


آیا می دانستی که زمان بارداری فیل به ۲ سال می رسد ؟

 

آیا می دانستید مجموع طول رگ های خونی در بدن یک انسان بالغ تقریبن ۱۵۶۰مایل است اما پهنای قسمت بزرگ تری از این شبکه موی رگهای خونی (ریز ترین رگ های خونی ) فقط ۰۰۹/۰ میلی متر یا ۱۰/۱ برابر کلفتی تا رموی انسان میباشد. اگر تمام رگ های خونی بدن انسان را بتوان جدا وباز وپهن کرد کل منطقهای را که می پوشاند ۹۶ یارد مربع خواهد بود ؟


آیا می دانستید حشرات متنوع ترین مو جو دات بر روی زمین هستند که ۸۰ درصد از گل ها به وسیله حشرات گرده افشانی و تولید مثل می کنند وسه چهارم حشرات موجود بر روی سطح زمین در جنگل های استوایی زندگی می کنند ؟


آیا می دانستید بزرگ ترین گیاه روی زمین سکویاست که در کالیفور نیا رشد میکند محیط پای این درخت ۱۰۲ پا است شما به ۱۷ فرد با بازوان باز نیاز دارید تا بتوانید این درخت را دور بزنید وزن بذر این چنین درختی فقط ۳۰۰۰/۱ اونس استرشد سکویا نسبت به یک درخت بالغ حدود ۱۰۰۰۰۰ میلیون مرتبه بیشتراست ؟


آیا می دانستید کوالاها موجوداتی هستند که در روز۱۸ ساعت می خوابند وبه جز خوردن و خوابیدن کاری بلد نیستند وغذای انها برگ درخت اکالیپتوس است ؟


آیا می دانستید بیش از ۳۵۰ نوع درخت اکالیپتوس دراسترالیا وجود دارد که کوالاها از ۱۲۰ نوع از ان ها استفاده می کنند. کوالا ها جز کیسه داران هستند و تا شش ماه بچه های خود را حمل می کنند ؟


آیا می دانستید مار ها گوش ندارند وحس بینایی ا نها نیز بسیار ضعیف است ولی حس بویایی بسیار قوی دارند وامواج صوتی را به وسیله گیرنده های اطراف زبانشان دریافت میکنند.واین که بعضی از مردم می گویند که مار ها با توجه به صدای فلوت مرتاز ها حر کات خاصی انجام می دهند اشتباه است زیرا انها اصلا نمی شنوند وبا استفاده از حس بی نایی اندک خود وحر کت فلوت مر تاز این کار را انجام می دهند ؟


آیا می دانستید یک نظامی سابق در انگلیس وقتی نتوانست دندانپزشکی که بیمه دولتی قبول کند، پیدا کند، خودش ۱۳ دندانش را با انبردست کشید.این مرد ۴۱ ساله که از ۸ سال پیش به دندانپزشک مراجعه نکرده است چندی پیش که دندان درد گرفت به بیش از ۳۰ دندانپزشک مراجعه کرد ولی نتوانست دندانپزشکی که بیمه دولتی قبول کند، پیدا کند ؟


آیا می دانستید عمر ملکه زنبور ها به ۱۰ سال نیز- می رسد ؟


آیا می دانستید بزرگ ترین مر وارید دنیا ۴/۶ کی لو گرم وزن دارد . این مر وارید حدود ۷۱ سال پیش در در فیلیپین از داخل یک صدف بسیار بزرگ یافت شده است ونکته ی جالب این است که این مر وارید گرد هم نیست ؟

نویسنده: حسين عليمرداني ׀ تاریخ: شنبه 26 شهريور 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

اول صبح نشستم پاي تلويزيون تا پخش مستقيم جشنواره را ببينم ، اولش خوشحال شدم ، اما ديري نپائيد كه حالم گرفته شد ، پيش  خودم گفتم چرا كيسكان را انتخاب كردند، چرا خبر نباشه ؟ تازه بدتر اونايي كه سخنراني و مصاحبه كردند اصلاً حرفي از خبر به ميان نيومد.فقط توي سرود خانمها به خبر اشاره شد ، نمي دونم دليل اين بي مهري چيست بيائيد دنبالش بگرديم.

نویسنده: حسين عليمرداني ׀ تاریخ: شنبه 26 شهريور 1390برچسب:جشنواره گردو, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 پريا خانم عليمرداني

نویسنده: حسين عليمرداني ׀ تاریخ: چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب:پريا خانم عليمرداني, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

اينم از عزيز دلم پرهام نازنين

نویسنده: حسين عليمرداني ׀ تاریخ: چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب:پرهام نازنين, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

مرحوم محمود سلجوقي

خدا رحمت كند محمود سلجوقي را مداح اهل بيت بود ، مراسم عاشوراي خبر سال 88

نویسنده: حسين عليمرداني ׀ تاریخ: چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب:محمود سلجوقي , ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

عجب دوغي

اي داد بيداد ؟چه دوغي چه مشكي ديگه خوابشو ببيني ؟ گذشت اون زمونا حالا بخور از اي دوغاي شير حشكي .....

نویسنده: حسين عليمرداني ׀ تاریخ: چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

لاله هاي خبر

 

عيد خبر با لاله هاي زيبايش

نویسنده: حسين عليمرداني ׀ تاریخ: چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

سگی پرستاری ۲ لایگر (توله شیر و ببر) را بر عهده گرفت.
مقامات باغ وحش چین اعلام کردند که سگی پرستاری ۲ لایگر نادر را بعد از اینکه مادرشان آن‌ها را ترک کرد، بر عهده گرفت.
لایگر حیوانی نادر و کمیاب است که پدرش شیر و مادرش ببر است. در باغ وحش شرق چین ۴ لایگر در اوایل ماه جاری میلادی متولد شدند.

fae07014c26d64f0096dad80d54b3af7 سگ مهربانی که مادر دو حیوان عجیب شده است !! + عکس

کنگ مسئول این باغ وحش گفت: ببر ماده به فرزندانش (۴ لایگر) تنها ۴ روز اول تولد شیر داد و سپس آن‌ها را به دلایل نامعلوم رها کرد.
وی افزود: به دلیل ضعف ۲ تا از این لایگرها مردند و هم اکنون تنها ۲تای دیگر آن‌ها زنده مانده‌اند.
کنگ ادامه داد: کارکنان باغ‌وحش سگ را که به تازگی توله‌های خود را به دنیا آورده بود، برای مراقبت از این لایگرها پیدا کردند.

نویسنده: حسين عليمرداني ׀ تاریخ: چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


يادش به خير ،اول مهر 1352اولين روز ورود به مدرسه بود ، براي من كه درست نمي تونستم فارسي صحبت كنم روز سختي بود ، اكثر ما بچه تركهاي خبري تا قبل از رفتن به مدرسه فارسي بلد نبوديم.توي كلاس يه شعري كه خيلي هم معني فارسي جالبي نداشت خواندم ، معلم ما خانم جلالي بود از يكي از بچه ها سوال كرد اين چي ميگه ؟ اون خير نديده هم شعر را به فارسي ترجمه كرد و معلم دستور داد تركه انار بياورند ، چشمتان روز بد نبيند ، كتكي خوردم كه بعد از اون مثل بلبل فارسي را ياد گرفتم.

 

نویسنده: حسين عليمرداني ׀ تاریخ: چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

..... روزگار سختی بود ، فقر و بدبختی و نداری امان همه را بریده بود ،سالهای تنگ و ننگی بود ، درآمد اهالی فقط چند تا بته گردو بود  و زردالو و.....که اونهم یه سال سرما می زد و یه سال نمی زد. تعداد کمی از مردم راهی بندر عباس دنبال کار و کاسبی میرفتند .فاصله مدرسه تا خونه ما زیاد بود ، اون سال زمستانش سرد ، برف همه جا را سفید پوش کرده بود ، اول صبح که بلند شدم برم مدرسه دیدم کفشهامون زیر برف مدفون شده ،اخه خونه ما یه تک اتاق بود با در چوبی که لنگه در به بیرون باز می شد .و کفشامونو مگذاشتیم تو در گاه در. کفشامون پلاستیکی بود اونم از جنس بازیافتی ، سفت و شکننده ، وقتی سرما می زد مثل حلب خشک و شکننده می شد. لباسامون هم خیلی مناسب نبود کت و شلوار اغلب بچه ها چند تا پشت گردیده بود تا به آنها رسیده بود ، از پدر به پسر اولی بعد دومی و بعد به آنها.اون زمون مثل حالا بوتیک و مغازه های اینچنینی نبود چند تا مغازه بیشتر دیده نمی شد. یکیش بهایی بود ، پدر و مادرا گفته بودند اون نجسه ، ماهم جرات نمی کردیم ازش چیزی بخریم. وقتی بابامون می خواست برامون لباس بخرن به دکون دار سفارش می داد یه دست کت شلوار برای پسرم بیار یه کم بزرگتر از قیافه اش چرا که قراره چند سال دیگه اونو بپوشیم.

شلوار رو که می پوشیدیم می دیدیم که خیلی گشاده ، مادر با سوزن می افتاد به جونش چند تا ساسین می داد ، و می بایست کمر بند را محکم می کشیدیم تا از پامون نیفته ، قیافه ، دیدنی بود ، بمب خنده می شد، کمر ما مثل دهن مفرشو صدتا چین خورده بود.

کفشامو از زیر برف در آوردم و کتمو پوشیدم من چون اولین بچه بودنم و عزیز دوردونه کتم و شلوارم بد نبود. وقتی پامو تو کفشام کردم ، حس کردم توی یه قوطی حلبی داغ پام چسبید به کفش ، چاره ای نبود ، اون زمان مدرسه بخاری هیزمی داشت و معاون مدرسه گفته بود هرکس که میاد باید هیزم هم بیاره ، از ترس معاون یه هیزم قوسک برداشتم و دست دیگه مو کردم تو جیب . برف یخزده و لغزنده بود . بعضی وقتا یه هو لنگمون به هوا می رفت ، پاهمون تو کفش یخ زده بود و مورمور می کرد ، دیگه هیچ حسی نداشت .دستهامون هم بدتر یخ زده بود. آخه این هیزم لعنتی شده بود قوز بالا قوز به یه بدبختی به مدرسه می رسیدیم ، اگه دیر می شد وا مصیبت؟!اول صبحگاه میرفتیم سر کلاس . زنگ اول تا آخرش بی حس و یخ زده بودیم. از همه بدتر زنگ اول ریاضی داشتیم ، ترکه اناری و دستای خیس و خدر عاقبت آن بود. زنگ دوم کم کم کلاس گرم می شد ، انگشتای پاهامون به مور مور می افتادند . کفشها چون لاستیکی بودند زود ترک بر می داشتند ، ظهر که بر می گشتیم خانه می بایست انبر را توی آتیش می گذاشتیم تا کفش رو وصله کنیم .سرما ، فقر درد بدی بود که بر جان ما افتاده بود.شب بغل بخاری هیزمی لم داده و بابام رادیو رو را باز می کرد ، اخبار رو از نیمه می شنیدم " علیا حضرت فرح پهلوی مادر ایران زمین مدرسه ......بیمارستان ......... را افتتاح کرد. من نگاهم به شاخه نیمه خشک قوسک بود که با آه و ناله می سوخت با چشم خودم می دیدم چه جوری خشک و تر پای هم می سوزه. و ناله شان هم اثری ندارد.

 

نویسنده: حسين عليمرداني ׀ تاریخ: چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد

CopyRight| 2009 , khabrman.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com